بدبینی آگاهانه

بدبینی آگاهانه
پیش از اونکه درمورد بدبینی آگاهانه بخوام توضیحاتی رو خدمت تون ارائه کنم اجازه بدین چند نمونه دیگه از آسیب های بدبینی افراطی رو عرض کنم که بیشترذهن مون آماده بشه
آدمای به شدت بدبین وقتی دچار شکست میشن حالا چه در کسب و کارشون باشه چه در روابطشون چه در تحصیل یا هرچیز دیگه، اولین چیزهایی که به ذهن شون میرسه اینه که: منکه از اول هم می گفتم این کار فایده نداره، این یه کار بی خوده، این یه سرمایه گذاری مسخره ست، تهش هیچی نیست، این آدم نبود که باهاش وارد رابطه شدم، این کتابا سخته، این مدرسه فلانه، این معلمه بهمانه و هزار جور انگ، که روی اینو اون میگذارن و یه ذره هم حاضر نیستن قبول کنن که نقص از خودشون هم ممکنه بوده باشه.
ازطرف دیگه چون همه چیز رو تیره و تار می بینن بخصوص درمورد آینده اصلا دید مثبتی ندارن، دنیا رو سرتاسر ظلم می بینن، آدما درپیش زمینه ذهنی شون همه خیانتکار و دزد و پدرسوخته ان، عموما در ناامیدی عمیقی بسر می برن، ارتباطات شون با دیگران بیشتر از جنبه منفعت طلبیه و اگه اونا حس کنن منفعتی براشون نداره اون رابطه اون شراکت اون فعالیت رو ترک می کنن به عبارت دیگه فقط دست بگیر دارن.
جنبه دیگه این بدبینی مفرط وقتی در مورد خودشون باشه ، یه ذره اعتمادبه نفس هم که اگه داشته باشن به شدت شکننده ست، کورسوئی از امید هم به خودشون هم اگه داشته باشن سریع به ناامیدی تبدیل میشه، دائم درگیر واگویه ها یا خودگوئی های منفی درمورد خودشونن، دیدی تو آدم این کار نیستی، اصلا به درد هیچ کاری نمی خوری ، آخه تورو چه به این کارا، نه ارزش و احترامی برای خودشون قائلن نه عزت نفس پایداری دارن و خلاصه ازین دست مشکلات که خودش می تونه بسیار آسیب زننده باشه هم به خودشون و هم به دیگرون.
بدبینی مفرط باعث میشه یا قاطعیت نداشته باشیم و یا قدرت نه گفتن نداشته باشیم، چون فکر می کنیم غیر ازین موقعیت دیگه موقعیت دیگه ای برامون پیش نمیاد، بنابراین به هیچ چیز نه نمی گیم و سعی می کنیم همه کار بکنیم، وارد هرجور رابطه ای بشیم که این خودش باعث میشه در هیچ چیز بدرد بخوری توانمند و عالی نشیم؛ به نوعی بله گفتن به همه چیز یعنی موندن در سطح متوسط یا حتی متوسط رو به پائین. ازطرف دیگه اگه دچار قاطعیت مفرط بشیم و به همه چیز نه بگیم چون دید مثبتی نداریم ، تصور کنین چه موقعیت هایی رو از دست می دیم ، چه فرصت هائی که ممکنه آینده مون رو شکوفا کنه رو تباه می کنیم. خلاصه که بدبینی مفرط هم برای خودمون وهم برای فرزندان مون بسیار میتونه عواقب ناگواری رو به همراه داشته باشه که بعضا هم قابل جبران نیستن.
خب با این مقدمه می پردازیم به:
بدبینی آگاهانه
بذارین یه مثال براتون بزنم، تصور کنین واسه یه کارگاه یا دوره ثبت نام می کنین ، از همون ابتدا قضاوت ها شروع میشه، این چه محیطیه، این همه پول گرفتن یه جای درست دست و پا نکردن، این چه استادیه ، اصلا قیافش به این حرفا نمی خوره این چه مطالبیه من همه اینا رو می دونستم و خلاصه بجای اینکه به دنبال کسب آگاهی و استفاده ازون دوره باشه حتی به اندازهیه جمله حتی به اندازه یه آشنائی حتی به اندازه ایجاد یه رابطه دائم ذهنش درگیر بهانه گیریه ، خب حتما متوجه شدین این نمونه بارز آدمی بدبینه یعنی بدبینی مفرط، اما کسی که بطور آگاهانه بدبینه میگه بذار ببینم این مطالبی که استاد داره میگه از چه منبعیه، آیا منابعش معتبرن، من یاد گرفتم هر مطلبی رو از هرکسی نپذیرم، پذیرش من در صورتی اتفاق میافته که درموردش تحقیق کنم، بررسی کنم حتی اگه بزرگ ترین دانشمندان روی زمین گفته باشن چون بالاخره اونا هم انسانن و ممکنه دچار خطا و اشتباه بشن، پس بجای اینکه از همون ابتدا موضع بگیره و ذهنش رو ببنده سعی می کنه یه علامت سوال بگذاره، درابتدا نه تائید کنه و نه تکذیب، درستی و اعتبار اطلاعات و عقاید رو ارزیابی میكنه، به بررسی صحت، دقت و ارزش اطلاعات و دانسته ها میپردازه، به خودش و دیگرون فرصت میده ، سعی می کنه جوانب مختلف امر رو بسنجه ، به نکات مبهم و متناقضی اگه برخورد کرد اونها رو بررسی کنه و درموردشون سوال کنه، افكار، عقاید، فرضیه ها و احتمالات دیگه رو هم مورد توجه قرار بده و بپذیره که همه ممکنه درمورد مسائل مختلف، نظر و دیدگاه یکسان نداشته باشن، بنابراین شروع می کنه به جمع آوری اطلاعات و ارزیابی اونها
خب با ذکر این مثال احتمالا متوجه شدین که منظورم از بدبینی آگاهانه چیه؟ بله درست حدس زدین اسم دیگش میشه:
تفکر نقاد یا نقادانه
به جرات می تونم بگم یادگیری و کسب مهارت در اون، یکی از مهمترین مهارت هاییه که هم برای خودمون و هم برای فرزندان مون حیاتیه
ما با تفکر نقاد، سوال های درست می پرسیم، اطلاعات ضروری رو پیدا می کنیم، اونها رو جمع بندی می کنیم و بعدش با منطق صحیح استدلال می کنیم و در آخر به یک نتیجه قابل اطمینان می رسیم.
حالا متوجه شدیم که درسته بدبینی می تونه ما رو در مقابل خطرات محافظت کنه ، باعث بشه به جزئیات توجه کنیم و دقت مون رو بالا می بره اما از اثرات منفیش هم نباید غافل بشیم چون باعث میشه به شدت روی اعتمادبه نفسمون اثر منفی بگذاره، ناامیدی درجای جای زندگی مون ریشه بدوونه، دائم دچار اضطراب و استرس باشیم و بسیاری از فرصت های دوروبرمون رو نادیده بگیریم یا ازبین ببریم.
دیدگاهتان را بنویسید