فلاش تانک، ابزاری قدرتمند برای توانمندی مدیران آینده
قبل از آن که درباره راه رفتن کسی اظهار نظر کنی چند دقیقه با کفش های او راه برو!
احتمالا شما هم بارها و بارها این جمله رو شنیدین و باز احتمالا بارها و بارها تصمیم گرفتین که در مورد هیچ کس زود قضاوت نکنین اما باز شاهد اون هستیم که در این دام، بارها و بارها گرفتار شدیم. واقعا چرا؟ یعنی اینقدر کار سخته؟ واقعا از کجا ناشی میشه که ما خیلی وقتا اصلا حواسمونم نیست به این موضوع و یهو متوجه میشیم که ای داد بیداد نه تنها قضاوت کردیم اونم پیشاپیش، بلکه همون شده مبنای رفتار و تصمیم گیری های ما.
تصور کنین رفتین به عروسی مثلا خواهر جاری تون، (توو اصفهان به زن برادرشوهر می گن جاری) از همون ابتدا که همدیگه رو می بینین قضاوتا شروع میشه؛ حالا خوبه پرنسس نیست اینقدر به خودش رسیده! حالا خوبه من می دونم اینا از کجا اومدن! حالا انگار چه گلی به سر ما زدن که یکی دیگه رو هم می خوان گل بسر کنن و …. تا به خودمون میایم می بینیم کل ایل و طایفه اون بدبختو شستیم و کنارم نذاشتیم؛ جالبیش به اینه که این وراجی های ذهنی یا بهتر بگم نشخوارهای ذهنی خیلی وقتا به زبونم میان، یعنی دخترمون یا پسرمونم که همرامونه، این فکرای بلند بلند ما رو هم می شنوه!
حالا وقتی ماجرا بدتر میشه که اگه واقع بینانه به موضوع نگاه کنیم متوجه این موضوع می شیم که احتمالا چه فرصت هائی رو به همین خاطر یعنی پیش پیش قضاوت کردن از دست دادیم یا باعث شدیم فرزندان ما از دست بدن. حتما می پرسین چطور؟ الان براتون می گم.
وقتی ذهن وراجی می کند!
اول بذارین یه اشاره کنم به این موضوع که “اتان کراس” در کتاب “وراجی های ذهنی” میگه: ما انسانها از طریق درک و دریافت جهان اطراف خودمون زندگی میکنیم؛ یعنی افکار ما حاصل دریافتیه که از دنیای پیرامون خودمون داریم.
باز برگردیم به همون عروسی! اون جاری بخت برگشته که افتاده توو دام قضاوت ما، حالا یا خودش یا کسی دیگه شبیه خودش، قبلا توو موقعیتی بوده که باعث شده یه اتفاقی بیافته و ما حس خوبی بهمون دست نده یا اصلا حس حسادت ما رو تحریک کرده؛ حالا ما بخاطر اون موضوع یا موضوع های مشابه بارها و بارها دچار نشخوار یا وراجی ذهنی می شیم، یعنی هی به موضوع فکر می کنیم و از دیدگاه خودمون که براساس پارامترهای مختلف مثل نوع پرورش ما در محیط خانواده یا دوستان یا اهل فامیل یا جامعه و فرهنگی که درش رشد پیدا کردیم، شروع می کنیم به تفسیر! و بدتر اینکه فرزندان ماهم با دیدن چنین صحنه هائی یاد می گیرن این نوع طرز فکر رو درپیش بگیرن، همون طور که ما درپیش گرفتیم، البته این رو هم بگما این اتفاق یکی از اتفاقاتیه که بخاطر تکامل مغز طی هزاران سال شکل گرفته، چون اون قدیم ندیما، یعنی در دوران باستان و زمان دقیانوس تا هزاران سال بعد، اونقدر اتفاقات ناگوار و وحشتناک زیاد بود که مغز به مرور اینجوری پرورش پیدا کرده، جوری که اگه می خواست برداشت خوشبینانه داشته باشه به احتمال زیاد صاحب اون اندیشه براثر اتفاقات ناگوار از بین می رفت. پس می بینیم که بخش زیادی از توجه ما غیر ارادیه و در نتیجه اگه نخوایم آگاهانه نسبت به این نوع طرز فکر واکنش بهتری نشون بدیم عملا داریم در این باتلاق هم خودمون غرق می شیم هم باعث می شیم بچه هامون بیشتر و بیشتر غرق بشن. خب پس چکار کنیم؟!
فلاش تانک کلید رهائی از وراجی های ذهنی
خب حتما تعجب کردین که فلاش تانک چه ربطی به رهائی جستن از وراجی ها و نشخوارهای ذهنی داره و مهمتر اینکه چه ربطی به توانمندسازی مدیران آینده داره؛
اگه به کارکرد فلاش تانک دقت کنیم می بینیم که وظیفش شستن و بردنه یعنی می شوره و می بره، چی رو؟ هرچی که بصورت مازاد و بلا استفاده بوده برای بدن، از بدن ما خارج میشه رو؛ احتمالا متوجه منظور من شدین، بله این تراوشات مسموم ذهنی، این مزخرفاتی که ذهن بصورت ناخودآگاه در مغز می پرورونه نه تنها باعث بهتر شدن حال خودمون و فرزندان مون نمیشه بلکه بیشتر باعث بدتر شدن حال میشه و همون طور که اشاره کردم چه بسیار فرصت هائی که بواسطه این طرز فکر سمی از دست می دیم؛ حالا کافیه هم خودمون تمرین کنیم هم به فرزندان مون یاد بدیم که تا این نشخوارهای ذهنی می خوان روو فکرمون سوار بشن آگاهانه یه استوپ بدیم و از سه تا یک بشموریم و دسته فلاش تانک فرضی که در مغزمون جاسازی کردیم رو بکشیم و اون نشخوارها رو بسپریم بهش تا بشوره و ببره؛ کافیه یه مدت آگاهانه این تمرین رو انجام بدیم تا ملکه ذهن مون بشه؛ از اون به بعد دیگه می ره توو ناخودآگاه مون و تبدیل به یه عادت میشه و مغز یاد می گیره اگه بخواد نشخوارکنه و چنین افکار مزخرفی رو به ذهن بیاره باید با فلاش تانک روبرو بشه و چون این وسیله و صدائی که در ذهن تداعی میشه حس خوبی نداره پس یواش یواش یاد می گیره از این تنبیه اجتناب کنه و دیگه سراغ این وراجی ها نره؛ حالا چون فرزندان عزیزمون هنوز در ابتدای شکل گیری شخصیت شون هستن هم چنین عادتی رو برقرار کنن، ببینین چقدر می تونه توانمندشون کنه و جلوگیری کنه از، از دست دادن فرصت ها.
دیدگاهتان را بنویسید