یافتن چیستی و فلسفه وجودی، مهارتی مهم و سرنوشت ساز برای مدیران آینده!

این گنج فقط برای توست و به غیر از تو هیچکس دیگری نمیتواند به آن دست پیدا کند!
احتمالا شما هم داستان سانتیاگو همون چوپانی که در شهر آندلس زندگی می کرد رو شنیدین؛ بله همون شخصیت جذاب و ماجراجو در کتاب کیمیاگر اثر پائولوکوئیلو رو میگم. سانتیاگو برای اینکه به سفر بره و بتونه جهان و هستی رو کشف کنه چوپانی رو انتخاب میکنه. یه شب گوسفنداش رو به کلیسایی متروک میبره. اونجا خوابی عجیب رو برای دومین بار میبینه:
با گوسفندام در چراگاهی بودم. بچهای سر رسید و با حیوونا شروع کرد به بازی… پسر بچه، مدتی با میشام بازی کرد، اما یهو به سمت من اومد، دستمو گرفت و برد تا اهرام. در مقابل اهرام مصر پسرک بهم گفت، اگه تا اینجا بیای، گنجی به دست خواهی آورد… زمانی که میخواست محل دقیق گنج رو نشونم بده، هر دو دفعه از خواب پریدم و در ادامه داستان برای تعبیر خوابش خیلی تلاش کرد تا بالاخره برای پیدا کردن گنجش گوسفنداش و میفروشه و راهی یه سفر طولانی میشه. سفری در راستای کشف گنج که همون کشف مأموریت و رسالت شخصیش بود.
همانطور که سانتیاگو همه چیز رو برای رسیدن به رویای خودش پشت سر گذاشت، کوئیلو هم شغل راحت و پردرآمد خودش رو، به عنوان ترانهسرا کنار گذاشت تا به رویای همیشگیش، یعنی نویسنده شدن برسه. هر دو توو راه رسیدن به مقصودشون متحمل رنجها، ناامیدیها و مشکلات زیادی شدن ولی با ارادهای قوی سرنوشتشون رو همونطور که خودشون دوست داشتن تغییر دادن.
شاید براتون سوال پیش بیاد چطور میشه به یه همچین اراده ای دست پیدا کرد تا برای رسیدن به خواسته هامون اینقدر بتونیم تلاش کنیم و از پا نیوفتیم. خب در ادامه یه همین موضوع می خوام بپردازم. پس با من همراه باشین!
مأموریت یا فلسفه وجودی یا رسالت شخصی!
این کلمات همه به یه معنا هستن. درواقع معنای مأموریت برای انسانها بسته به زمینه می تونه متفاوت باشه، اما بهطورکلی، یه مأموریت شخصی، هدف یا هدف خاصیه که شخص یا گروهی از افراد برای رسیدن به اون تصمیم می گیرن. اما مسئله اینه که اون هدف ورای اهداف معمولیه. به بیان دیگه مأموریت می تونه هدف اصلی در زندگی هرکس باشه که تموم اهداف دیگه و زندگی شخص تحتالشعاع اون قرار بگیره.
در یه مفهوم شخصی، مأموریت می تونه به کسی احساس جهت و انگیزه در زندگی بده. برای مثال، یه فرد ممکنه مأموریت داشته باشه که توو جامعه خودش تأثیر مثبت بگذاره یا مسیر شغلی خاصی رو دنبال کنه. داشتن یه مأموریت روشن می تونه به اونها کمک کنه تا تلاشهای خودشون رو متمرکز کنن و تصمیماتی رو اتخاذ کنن که با اهداف اونا هماهنگ باشه.
در یه مفهوم گستردهتر، یه مأموریت می تونه به هدف یا هدف یه گروه یا سازمان نیز اشاره داشته باشه.
به طور خلاصه، یه مأموریت میتونه به انسان احساس هدف و جهت بده، هم در سطح شخصی و هم در سطح جمعی. می تونه انگیزه و چارچوبی برای تصمیمگیری فراهم کنه و در نهایت منجر به احساس رضایت و موفقیت بیشتر بشه.
البته در بعضی کتابها به ایکیگای و غرقگی هم اشاره شده.
ایکیگای!
یک واژه ژاپنیه که از دو کلمه ایکی (IKI) و گای (GAI) تشکیل شده. ایکیگای به معنای دلیل وچود داشتن. ایکی، به معنی زندگی و گای به معنی نتیجه، ثمره، معنا و ارزشه. در واقع ایکیگای، معنای زندگی یا معنای بودن ماست. فرهنگ ژاپنی نشان میده که هر کس ایکیگای خاص خودش رو داره و پیدا کردن این مفهوم، به بررسی و تحقیق عمیق محتاجه.
کسی که این مفهوم رو پیدا کنه، میفهمه که برای چی به دنیا اومده و باید توو این زندگی چه مسیری رو دنبال کنه. مطمئن باشید که بعد از کشف ایکیگای، مسیر موفقیت رو خیلی بهتر، سریعتر و با لذت بیشتر طی خواهید کرد. این مفهوم به قدری اهمیت داره که کشف و حرکت در مسیر اون میتواند عمر شما رو هم طولانی کنه!
برای اینکه بخوایم ایکیگای خودمون رو پیدا کنیم، باید بدونیم که 4 عامل توو زندگی هر کدام از ما آدما اهمیت و نقش داره. انسانی که میخواد معنای زندگی خودش رو پیدا کنه، باید تکلیف خودش رو با این چهار عامل مشخص کنه. نقطه اشتراک چهار عامل زیر، ایکیگای یا معنای زندگی ماست:
- علاقه (چه چیزهایی را دوست داریم؟)
- توانایی (ما در چه زمینه هایی خوب هستیم؟)
- پول (باید ببینیم که در چه کاری ثروت و پول هست)
- نیاز جهان (ببینیم جهان به چه چیزی نیاز دارد؟)

حالا که دونستیم ایکیگای ما، نقطه تلاقی چهار عامل علاقه، توانایی، ثروت و نیاز جهانه، میتونیم یه نمودار رسم کنیم. بررسی این نمودار کمک زیادی توو کشف ایکیگای به ما میکنه.
غرقگی!
موضوع دیگه ای که در مورد مأموریت و رسالت شخصی مطرحه به نام غرقگی یا FLOW هستش. این موضوع توسط آقای میهای چیکسِنت میهایی که دارای مدرک دکترای روانشناسیه مطرح شده. ایش.ن در کتابی به همین نام درمورد غرقگی توضیح میدن. بر اساس تعریفی که میهای چیکسِنت میهایی و دوستانش ارائه میدهند: “غرقگی فقط یک آرامش درونی نیست. در واقع بهترین لحظات زندگی ما زمانی رخ میدهند که بدن یا ذهن ما به صورت کاملا ارادی در حال انجام دادن کاریه. اون هم درست با بیشترین توان و کیفیت موجود. پس میشه گفت تجربه ایدهآلی که از آن صحبت میکنیم، چیزیه که خود ما برای خودمون میسازیم.” به بیان دیگه “غرقگی” در زمانهایی اتفاق میافته که ما کاملا فکر و ذکرمون مشغول به کاریه که اگرچه ذاتا دشواره، ولی ما سختی و دشواریای در انجام اون حس نمیکنیم.
همومطور که قبلا اشاره کردم یکی از راه های کشف مأموریت اینه که ببینیم درانجام چه کاری یه همچین حسی بهمون دست میده!
آیا آموزش کشف مأموریت و رسالت شخصی به جوانان و نوجوانان مهم است؟
قطعاً پاسخ مثبته! آموزش مفهوم رسالت شخصی و مأموریت به جوانان و نوجوانان مهمه. با کمک به این عزیزان در درک ارزش داشتن حس هدف و جهتگیری، میتونیم اونها رو در، در اختیار گرفتن مالکیت زندگیشون و انتخابهایی که با اهداف و ارزشهاشون هماهنگ باشه، توانمند کنیم. این می تونه به اونها کمک کنه تا انعطافپذیری ایجاد کنن، احساس ارزشمندی خود رو توسعه بدن و زندگی معناداری داشته باشن و بسازن.
آموزش کشف مأموریت به جوانان و نوجوانان، همچنین می تونه به اونها کمک کنه تا مهارتهای مهمی مانند هدفگذاری، تصمیمگیری و خودآگاهی رو توسعه بدن. با تشویق جوانان و نوجوانان به تفکر انتقادی، در مورد ارزشها و اهداف خود، میتونیم به اونها کمک کنیم تا حس عاملیت بیشتری در خود ایجاد کنن و از انفعال دوری کنن.
بهطورکلی، آموزش به جوانان نوجوانان در مورد مأموریت می تونه تأثیر مثبتی بر رشد فردی،
توانایی اونها برای کمک به جامعه و رفاه کلی اونها داشته باشه.
چگونه باید نحوه کشف مأموریت و رسالت شخصی رو به جوانان و نوجوانان آموزش بدیم؟!
آموزش مفهوم رسالت و هدف به جوانان و نوجوانان می تونه به روشهای مختلفی انجام بشه. در اینجا چند ایده وجود داره:
- تشویق به خودآگاهی: یکی از بهترین راهها برای کمک به جوانان و نوجوانان برای کشف مأموریت یا رسالت خود، تشویق اونها به تفکر در ارزشها، علایق و استعدادها و ویژگیهای خاص شونه. این رو میشه از طریق یادداشت فعالیتهای روزانه، یا بررسی نقاط قوت و ویژگیهای خاصی که استعداد و توانائی خاصی در وجودشون هست، انجام داد.
- باید ببینن که اون چه کاریه که هیچکس دیگه ای مثل اونها نمی تونه انجام بده
- یا ببینن در انجام چه کاری اصلاً متوجه زمان نمی شن و عاشق انجامش هستن.
- یا الگوبرداری کنن از اشخاص معروفی که مأموریت و رسالت شخصی خودشون رو منتشرکردن و بهش پایبندن.
مثلاً مأموریتی که من برای خودم کشف و تعریف کردم اینه:
“تلاش برای افزایش آگاهیها و توانمندیهای خودم در راستای بهکارگیری و آموزش اونها به نوجوانان و جوانان عزیز”
کتاب هاب مفید در زمینه کشف مأموریت و رسالت شخصی!
کتابهای زیادی درباره مأموریتها وجود دارد، از بیانیههای مأموریت شخصی گرفته تا مأموریتهای مذهبی و مأموریتهای شرکتی. در اینجا چند نمونه هستند:
- “The Mission, the Men, and Me: Lessons from a Former Delta Force Commander” by Pete Blaber – This book is about the author’s experiences as a Delta Force commander and the lessons he learned about leadership, strategy, and teamwork.
- “The 7 Habits of Highly Effective People: Powerful Lessons in Personal Change” by Stephen R. Covey – While this book is not specifically about missions, it is a classic book on personal development and includes a section on creating a personal mission statement.
- “A Moveable Feast” by Ernest Hemingway – This book is a memoir about Hemingway’s time in Paris in the 1920s and his mission to become a great writer.
- “Radical: Taking Back Your Faith from the American Dream” by David Platt – This book is about the author’s mission to live a more radical, gospel-centered life and to encourage others to do the same.
- “Built to Last: Successful Habits of Visionary Companies” by Jim Collins and Jerry Porras – This book is about the mission statements of successful companies and how they have helped those companies achieve long-term success.
کتابهایی برای آموزش مأموریت و رسالت شخصی:
- “Do Hard Things: A Teenage Rebellion Against Low Expectations” by Alex and Brett Harris – This book encourages young people to pursue a mission that is beyond what is expected of them and to challenge themselves to make a difference in the world.
- “Let My People Go: Empowerment for People and Places That Matter” by Bob Lupton – This book teaches young people how to identify and address social issues in their communities and to work towards a mission of positive change.
- “Becoming a Contagious Christian Youth Edition” by Mark Mittelberg and Brian Door – This book teaches young people how to share their faith and to live a life that reflects their mission as Christians.
- “Missions: How the Local Church Goes Global” by Andy Johnson – This book teaches young people about the global mission of the church and how they can get involved in spreading the Gospel around the world.
- “Start Here: Doing Hard Things Right Where You Are” by Alex and Brett Harris – This book provides practical advice for young people who want to start living out their mission now, rather than waiting for the future.
مقالات مرتبط با مأموریت و رسالت شخصی:
- “Why Youth Ministry Needs a Mission Statement” by Tony Myles, published on Christianity Today – This article discusses the importance of having a clear mission statement for youth ministry and how it can help young people to understand and live out their mission.
- “5 Ways to Teach Your Kids About Missions” by Bob Hostetler, published on Christianity Today – This article provides practical tips for parents who want to teach their children about mission, including reading missionary stories and involving them in local outreach projects.
- “Teaching Teens to Live on Mission” by Andrew Zirschky, published on Ministry to Youth – This article discusses the importance of helping young people to develop a missional mindset and how to encourage them to make a difference in their communities.
- “How to Teach Kids to Be World-Changers” by Allyson Todd, published on The Gospel Coalition – This article provides practical advice for parents and youth leaders who want to help young people to live out their mission and make a difference in the world.
- “Equipping Teenagers for Missions” by Tim Schmoyer, published on Group Publishing – This article provides tips for youth leaders who want to prepare their students for mission trips, including building relationships with local ministries and teaching cultural sensitivity.
دیدگاهتان را بنویسید